مهدي اکبريتاريخچة
نظرية هوشي، مبني بر اينکه انسان داراي توانايي
ذهني قابل اندازهگيري است، به کتاب «نبوغ ارثي» فرانسيس گالتون (1869) برميگردد. اين نظريه، سرآغاز نظرية جديد در ارتباط با تواناييهاي ذهني بوده است. بعد از وي، متخصصان زيادي به اين عرصه وارد شدند و موجبات پيشرفتهاي فراواني در اين زمينه شدند. از آن جمله ميتوان به استنفورد بينه، سيمون، ترمن، مريل، وکسلر، هب، ترستون و استرنبرگ اشاره کرد. در سال 1983 هوارد گاردنر نظرية «هوشهاي
چندگانه» را مطرح کرده و عرصة تعليم و تربيت را به کلي دگرگون ساخت. او معتقد بود که انسان داراي هوشهاي زيادي است. در اين مقاله، انواع هوش هشتگانة گاردنر
معرفي ميشود تا داوطلبان آزمونهاي سراسري، کارشناسيارشد و دکتري، با آخرين نظرية منسجم هوش آشنا شوند. هدف از نگارش اين مقاله آن است که همگان بپذيرند که هوش تنها در دروس رياضي، فيزيک، شيمي و مشتقات آن خلاصه نميشود و در دنياي
مدرن امروزي، از گستردگي بسيار بالايي برخوردار است.هوش، يکي از تواناييهاي ذهني است و در بردارندة قابليتهاي متنوعي، همچون استدلال، برنامهريزي، حل مساله، تفکر انتزاعي، استفاده از زبان و يادگيري است. نظريههاي هوش در طول تاريخ، تغيير و تحول داشتهاند. هوش بهطور سنتي از منظر تواناييهاي زباني و منطقي - رياضي تعريف شدهاست. تصور ما از بهرة هوشي (IQ) بر چند نسل آزمايش اين دو حوزه مبتني است که از پژوهشهاي اوايل قرن بيستم نشات ميگيرد. قبلاً به نظر ميرسيد که موفقيت در مؤسسات آموزشي و بهطور کلي در زندگي حرفهاي، به بهرۀ هوشي وابسته است. اغلب نظريههاي هوشي، هوش را يک بعد کلي در نظر گرفتهاند، اما نظريههاي جديد، هوش را يک توانايي ذهني نميدانند و ترکيبي از انواع هوشها را ار مشاوره تحصیلی- علی قربانپور...
ما را در سایت مشاوره تحصیلی- علی قربانپور دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3agc44f بازدید : 178 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 21:06